اونــی کـه واقـعـا دوسـِت داشـتـه بـاشـه ..
شـایـد اذیـتـت کـنـه..ولـی هـیـچ وقــت عـذابـت نـمـیـده..
شـایـد هر لحظه حـالـتـو نـپـرسـه ..ولـی هـمـه حـواسـش پـیـشِ تــوئـه..
شـایـد بـاهـات قــهـر کـنـه ..
ولـی هـیـچ وقـت ازت دل نـمـی کـــَنــــــــــه !!!
چشمها همه کورند . شاید هم نمی خواهند ببینند .
و باز من هستم ولی تنها … دستم را دراز می کنم…
به سوی چه کسی؟
و من باز پیدا نیستم . همه دورند. دردها ، همه نزدیک و آشکار!
ولی درد من چه پنهان است
و من آماده ام تنها که با دنیا بجنگم.
زندگی سخت است، با یاد کسی سوختن، ساختن،سخت است…
شاید هم دلم تنگ است!
و من باز میآیم به سوی آشنایی دیرینه، و تو باز هم از من می گریزی با همان نگاه همیشگی
، با همان نگاه سرد و سوزان
و من تنها به این لحظه پایبندم و من تنهاتر از هر لحظه دلتنگم…
دلـم می خواسـت اشـک باشم
تـوی چشـمات جون بگـیـرم
گونـه هـاتـو بـبـوسـمو
روی لبـهات آروم بگـیـرم
دلـم می خواسـت سـایـه باشم
کنـارت هـمـسـایـه بـاشـم
تـا کـه بـرام پـنـاه بـاشـی
تیـکه گاه لحظـه هام بـاشـی
دلـم می خواسـت هـوا باشـم
تـو نفسـات جـا بـگیـرم
عـطـر حـرفای تو رو به آدمـا برسونم
دلـم می خواسـت باتـو باشـم
هـمـراه و هـم صــدا باشـم
کنـارت معنـا بگیرم قدر هـم رو بدونیم
تـا آخـر بـاهـم بـمـونـیـم
گفــتی
" خـودت را جـای مـن بگـذار " ...
.گـذاشـتم ...
می بیـــنی ... !
امّـــا نــرفتــه ام ...
وقـتی حـس میڪنم ...
جایـی در ایــن ڪره ی خاڪی . .
تــو نفـس میڪشـی و مـن ...
از هــمان نفـس هایت ... نفـس میڪشم آرام مــی شوم !
تـو بــاش !!!
هـوایـت !
بـویـت !
بـرای زنده مانـدنـم ڪافی ست
لحظه ها میگذرند و روزها را خاکستری میکنند
و من در گرد و غبار این ثانیه ها میدوم...
به دنبال چه نمیدانم!
هراسانم از آنکه فصل ها پوست بیندازند
و من هنوز در کالبد خویش بمانم
شاید خیالی است بس بیهوده که رسیده باشم
به آنچه خواسته ام
به آنچه باید میرسیدم
و به آنچه که لیاقت رسیدن به آن را داشته ام
تشنه لبم...
دروغ است اگر بگویم به جرعه ای بیش نیازمند نیستم!!
دریامیخواهم, به وسعت آفاق, به سعت دریا
کجایی ؟ یک کلمه نیست، خیلی معنی دارد گاهی …
کجایی یعنی چرا سراغم نمی یایی ؟
چی کار میکنی ؟
چرا نیستی ؟
دلم تنگ شده
دوستت دارم .. !!
چه می کنه این نور با آدم ،
این نور نرم و مست ، این نور دلبر و گرم …
سکوت ، خلوت ، نور ، نور لطیف …
آدمو وسوسه می کنه برای خوابیدن ،
نه یک خواب عمیق ،
یک خواب لطیف و سبک ،
خوابم می بره ،
خواب می بینم ،
خواب های خوب ، خواب های طلایی …
ϰ-†нêmê§ |